خواب فرآيندي است که مغز براي عملکرد مناسب به آن نياز دارد. عموم مردم و حتا برخي از بالينگران جدي بودن اختلالهاي خواب را درک نکرده اند. اگر چه افرادي که دچار مشکلات خواب هستند، کمتر مشکل خود را پيگيري ميکنند ولي شايد علت آن بي تفاوتي بخشي از سيستم مراقبتهاي بهداشـتي ازجمله پزشــکان نسبت به اين مساله باشد.ممکن است اين بي تفاوتي ريشه در ناآگاهي آنان نسبــت به اهميت و تاثيرات منفي اختلالهاي خواب روي زندگي فرد داشـته باشد.
اينکه «کسي ازبي خوابي نمي ميرد» افسانه اي بيش نيست. بسياري از اختلالهاي خواب تهديد کننده حيات هستند، چه به صورت مستقيم، مانند: « اختلال بي خوابي کشنده خانوادگي» يا «آپنه خواب انســدادي هنگام خواب» و چه به صورت غيرمستقيم، مانند: «حوادث مرتبط با اختلالهاي خواب».
هزينه غيرمستقيم حوادث ناشي از اختلالهاي خواب به تقريب 100 مليون دلار در سال در امريکا برآورد شده است. بنابر اين اختلال خواب مشکلي جدي است که نه تنها بر خانواده بلکه بر همکاران و اجتماع به طور کل تاثير ميگذارد.
مرگ ومير در بين افرادي که کمتر و بيشتر از حد طبيعي ميخوابند، افزايش مي يابد. يک پيگيري 6 ساله نشــان داده است که مرگ ومير مـردان 30 ساله و بالاتـرکه کمتر از 4 ساعت در شبانه روز مي خوابيدند 8/2 بار بيشتر از کساني بود که 8-7 ساعت مي خوابيدند. از سويي ديگر مرگ و مير در مرداني که بيش از10 ساعت در شبانه روز مي خوابند، 8/1 بار بيشتر از مرداني است که به ميزان طبيعي مي خوابند. طب اختلالهاي خواب به سرعت در حال تبديل شدن به يک رشته فوق تخصصي است.
ميزان خواب مورد نياز:
مقدارخوابي که افراد نياز دارند به طور قابل توجهي متنوع است. اکثر بالغين 7- 8 ساعت در شبانه روز مي خوابند. اگر چه بعضي از افراد بدون اينکه عارضه اي برايشان داشته باشد کمتر از اين ميزان مي خوابند. اغلب افراد بالاي 60 سال از مشکلات خواب شاکي هستند و تغيير در الگوي خواب در اين سنين شايع است و بخشي از پديده سالمندي است.
کنترل دقيق خواب جزء مهمي از کار باليني است، چرا که اختلالات خواب غالباً از علائم زودرس بيماري رواني است و بعضي از اختلالات رواني با تغييرات مشخص در فيزيولوژي خواب همراه است.
تعريف اختلالات خواب:
‹ گاهي خواب روي نمي دهد يا در زمان نامناسبي روي مي دهد يا اينکه به نظر آرام بخش نمي رسد که آن را اختلال خواب مي ناميم ›.
‹ در DSM-IV-TR اختلالات خواب را انواعي تعريف مي کند که از يک اختلال رواني ديگر، اختلال جسمي با مواد ناشي نمي شوند بلکه از مکانيزم ناهنجار خواب- بيداري حاصل مي گردند›.
به طور کل تعريف دقيق و جامعي از اختلالات خواب وجود ندارد، اما آنچه مسلم است خوب خوابيدن به اندازه خوب خوردن و خوب هضم کردن براي سلامت جسماني و رواني اهميت دارد. در خلال خواب است که ارگانيزم، انرژي خود را ترميم مي کند و سلولهاي عصبي احيا مي شوند. خواب از ارگانيزم عليه خستگي مفرط و فزون- تنودي حمايت مي کند. با اين وجود، خواب فقط يک بخش عصبي- فيزيولوژيکي نيست. از لحاظ روانشناسي، تأثير ترميم کننده آن به اندازه اي است که اشخاص تنيده و عصبي را با خوابانيدن درمان مي کنند. همچنين در علت شناسي بيماريهاي عصبي- رواني کودک و بزرگسال در بيشتر مواقع با بي خواب ييا کم خوابي مواجه مي شويم.
علائم عمده اختلالات خواب:
نياز افراد به خواب متغير است: بسياري از مردم پر خواب هستند شبها 9 تا 10 ساعت مي خوابند، برخي نيز کم خوابند، اما طول خواب هميشه با يک اختلال خواب همبستگي ندارد. گفته شده است که افراد کم خواب احتمالاً دچار بيماري توام هستند، اما اين توضيح نامعلوم باقي مانده است. چهار علامت عمده مشخص کننده اکثر اختلالات خواب است: بيخوابي، پرخوابي، پاراسومينا ( نابهنجاري خواب) و آشفتگي برنامه خواب بيداري، اين علائم غالباً همپوشي دارند.
* بيخوابي:
« بيخوابي عبارتست از اشکال در شروع يا دوام خواب».
بيخوابي شايع ترين نوع شکايت از خواب است. ما نمي توانيم بي خوابي را به صورت مفيد، بر حسب تعداد ساعت هاي خواب تعريف کنيم. برخي افراد هر شب بعد از کمتر از 6 ساعت خواب احساس مي کنند که کاملاً استراحت کرده اند، سايرين بعد از 9 ساعت خواب احساس مي کنند که استراحت کافي نکرده اند. شکايت از بي خوابي اشاره دارد به اين که فرد روز بعد احساس مي کند که خوب استراحت نکرده است. طبق اين تعريف، تقريباً يک سوم تمام بزرگسالان گاهي دچار بي خوابي مي شوند و نزديک به يک دهم بي خوابي جدي يا مزمن دارند. اغلب کساني که بي خوابي جدي دارند به اختلالهاي جسماني يا روان شناختي، مانند اختلال هاي اضطرابي يا افسردگي نيز مبتلا هستند. گاهي افراد به دليل سر و صدا، نگراني ها، سوء هاضمه، دماي آزارنده، استفاده از الکل يا کافئين و مسايل گوناگون ديگر مشکل خوابيدن دارند.
پرخوابي:
«خواب آلودگي مفرط، با خواب شبانه طولاني، اشکال در حفظ حالت هشياري در خلال روز، دوره هاي خواب ناخواسته در روز تظاهر مي کند».
اصلاح «خواب آلودگي» را بايد براي بيماراني گذاشت که از ميل دائم به خواب و استعداد قابل اثبات آشکار براي خواب ناگهاني در حال بيداري شکايت مي کنند، دچار حملات خواب هستند، و قادر به بيدار ماندن نيستند. شکايت از پرخوابي به نسبت بي خوابي شيوع کمتري دارد. شايع ترين حالات به وجود آورنده خواب آلودگي مفرط، که شدت آن ها براي ارزيابي و نوار نگاري در مراکز خاص اختلالات خواب کافي بوده است، عبارتند از آپنه خواب و نارکولپسي.
پر خواب گذرا و موقعيتي عبارتست از اختلال الگوي طبيعي خواب- بيداري، مشخص با دشواري در بيدار ماندن و ميل به ماندن طولاني در رختخواب يا با استفاده از هر فرصت کوته براي رفتن به رختخواب به منظور چرت زدن. اين تغيير به طور ناگهاني در واکنش به يک تغيير مهم و مشخص زندگي، تعارض يا فقدان پديد مي آيد.
پاراسومينا:
نابهنجاري خواب يا همان پاراسومينا از طريق پديدار شدن وقايع رفتاري يا فيزيولوژيکي نابهنجاري در رابطه با خواب، مراحل تشخيص خواب يا فواصل خواب- بيداري، مشخص مي شود.
پاراسومينا يک پديده غير عادي و ناخوشايند است که ناگهان در ضمن خواب پديد آمده يا در آستانه بين خواب و بيداري روي مي دهد. اکثر پاراسوميناها در مراحل 3 يا 4 خواب روي داده و لذا خواب به خاطر آورده نمي شوند.
اختلال برنامه خواب- بيداري:
آشفتگي برنامه خواب- بيداري به جابه جائي خواب از دوره شبانه روزي مطلوب مربوط است. علامت مشترک اين اختلالات ناتواني بيمار در به خواب رفتن در زمان دلخواه است، هر چند در ساير مواقع مي توانند بخوابند. همچنين قادر به بيداري کامل در زمان دلخواه نبوده، اما در ساير مواقع مي توانند کاملاً بيدار و هشيار باشند. اين اختلالات دقيقاً بي خوابي يا خواب آلودگي ايجاد نمي کنند. عملاً شکايت اوليه بيمار از بي خوابي يا خواب آلودگي است و ناتواني هاي فوق الذکر فقط با پرسش دقيق آشکار مي گردد. آشفتگي برنامه خواب- بيداري را مي توان عدم هماهنگ بين رفتارهاي خواب و بيدار تلقي کرد. پرسش سابقه خواب در تشخيص گذاري بيمار مبتلا به اختلال خواب کمک کننده است.
درباره این سایت